
تامس هاردي
1840- 1928 ¡ انگليسي
از محبوبترين شاعران و رماننويسان قرن نوزدهم انگلستان كه در يكي از سطحِ پايينترين طبقات روستايي روستايي اين كشور متولد شده بود. او تصويري از منطقهي زادگاهش را در مجموعهاي از داستانهاي عاشقانه جاودانه كرد.
پیشینهی خانوادگی تامس هاردی نقش مهمی در انتخاب موضوعاتی داشت که بعدها در رمانهایش به آنها پرداخت. او در کلبهای که پدرِ پدربزرگش در قصبهی کوچکی در هایر باکامپتون درست خارج از دورچستر در جنوب انگلستان ساخته بود به دنیا آمد. پدرش سنگتراشی زبده و شریف بود، اما خانواده رازهایی درون خود داشت. والدین هاردی پس از باردار شدن مادرش مجبور شده بودند با عجله ازدواج کنند و مادربزرگش (که دختر یک کشاورز ثروتمند بود) بعد از ازدواج با یک خدمتکار از ارث محروم شده بود. او مجبور شد ازدواج وحشتناکی را تحمل کند و در نهایت در تنگدستی مرد، زیرا همسرش بعد از ازدواج به یک دائمالخمر خشن تغییر شخصیت داد. هاردی از این اتفاقات به وضوح در نوشتههایش استفاده نکرده، اما موضوعاتی مانند ازدواج بین طبقات مختلف، شرم از فرزند نامشروع بودن و تغییر ناگهانی وضعیت دارایی را به وضوح میشود در آثارش دید.
هاردی پسری بیبنیه و بیمار بود (او تقریباً بعد از تولد مرده بود) اما استعدادی خدادادی داشت. او حتی قبل از این که بتواند راه برود، خواندن را آموخت و در مدرسه دانشآموزی برجسته بود. رؤیای بزرگ هاردی تحصیل در دانشگاههای بزرگ بود، اما مانند شخصیت اصلی رمانش، «جود گمنام»، موقعیت اجتماعیاش مانع از این امر شد. در عوض یک معمار محلی به نام جان هیکس او را به عنوان شاگرد پذیرفت. آنجا بود که با هوراس مول آشنا شد؛ دانشمندی بسیار باهوش، اما آشفتهحال که ملاقاتش تأثیری عمیق بر هاردی جوان گذاشت. مول در نقش مربی هاردی ظاهر شد و به مطالعات او جهت داد و بعد از تلاشهای اولیهی او در نوشتن شعر، او را تشویق کرد. آنها تا زمان خودکشی غمانگیز مول در ۱۸۷۳ دوستانی صمیمی باقی ماندند.
گنجینههای تجربه
هاردی شخصیتی حساس و تأثیرپذیر داشت. با این که توان تحمل انتقاد را نداشت و بسیار در برابر آن آسیبپذیر بود، اما همین ویژگی منجر به درک بیشتر او از رنج بقیه شد. او خاطرات دردناکش را در ذهنش ذخیره کرده بود تا بعدتر از آنها استفاده کند؛ مثلاً در شانزده سالگی، شاهد حلقآویز کردن مارتا براون به جرم قتل شوهر زنبارهاش بود. این آخرین اعدام علنی یک زن در دورچستر بود و این منظرهی وحشتناک تا آخر عمر در ذهن هاردی باقی ماند. ردپای این اتفاق را میتوان به وضوح در طرح داستان و شخصیتپردازی قهرمان داستان «تس دوربرویل» مشاهده کرد.
در ۱۸۶۲ هاردی برای پیشرفت حرفهاش به لندن نقل مکان کرد و به معمار دیگری به نام آرتور بلومفیلد پیوست. او مجذوب پایتخت شده بود و از لذتهای فرهنگی آن مثل تئاترها و گالریها بهره میبرد. از کارهای معماری او در آن زمان، طرح مبتکرانهای باقی مانده است. این کار که به آن درخت هاردی گفته میشود چیدمانی دایرهای از سنگ قبرهاست. او زمانی آن را طراحی کرد که قصد داشت با پاکسازی محوطهی قبرستان راهی برای عبور خط جدید راهآهن باز کند. هاردی با همسر اولش از راهکارهای معماریش آشنا شد. او برای برآورد هزینهی تعمیرات کلیسای سنت جولیوت به کورنوال رفته بود که با اِما گیفورد آشنا شد. پدر اِما یک وکیل بود؛ مردی با موقعیت اجتماعی بسیار بالاتر از موقعیت خانوادهی هاردی، اما در آن زمان او یک دائمالخمر بازنشسته بیش نبود. با وجود این هاردی سالها تلاش کرد تا پیشینهی خانوادگی خود را مخفی نگه دارد و مانع از آن شود که دو خانواده با هم ملاقاتی داشته باشند. آن دو در ۱۸۷۴ با هم ازدواج کردند و تنها شاهدهای ازدواج آنها، برادر اما و دختر صاحب خانهی هاردی بودند این یکی از انواع تنشهای اجتماعیای بود که هاردی به خوبی در رمانهايش توصیف ميکند.
اوایل نوشتن
در این زمان، هاردی خودش را کاملاً وقف نویسندگی کرده بود. کتاب «داروهای ناامیدی» در ۱۸۷۱ به پایان رسید و هاردی ناچار شد آن را با هزینهی شخصی منتشر کند. اثر بعدیاش در ۱۸۷۲ «زیر درخت گرینوود» داستانی مختصر، اما گیرا بود که با الهام از خاطرات کودکی او از نوازندگان کلیسای محلی (از جمله پدرش) نوشته شده بود. در کتاب بعدی «یک جفت چشم آبی» (۱۸۷۳) قهرمان اثر، شخصیتی شبیه به اما گیفورد دارد. در هر حال، این چهارمین کتاب هاردی «دور از اجتماع خشمگین» بود که برای او شهرت به ارمغان آورد. این کتاب از ژانویه تا دسامبر ۱۸۷۴ به صورت پاورقی در مجلهی معتبر «کورنهیل» چاپ و بعدتر در دو جلد منتشر شد. در دوران ویکتوریا، انتشار داستان دنبالهدار به معنی ظهور یک نویسندهی جدید بود. این کار به نویسندگان اجازه میداد با پیدا کردن مخاطب انبوه به درآمد مناسبی دست یابند. (در آن زمان مجلات بسیار ارزانتر از کتابها بودند.) در هر حال، این نحوهی انتشار داستان، محدودیتهایی را هم به نویسنده تحمیل میکرد: گیرایی داستان باید به طور برابر در کل قصه پخش میشد و نوشتن هر بخش باید در یک ضربالاجل مشخص پایان مییافت، همچنین محتوا باید مناسب کل افراد خانواده طراحی میشد. هاردی با چنین شرایطی دست و پنجه نرم میکرد (اگرچه میشد بین نسخهی پاورقی و کتاب منتشر شدهی نهایی تغییراتی اعمال کرد).
واقعیتهای بومی
«دور از اجتماع خشمگین» در تصویر کردن زندگی روستایی پیشگام بود. همانقدر که رمان زیبایی زادگاه هاردی، دورست - مناظر و سنتهای آن - را شرح میدهد، واقعیت زندگی سخت در این سرزمین را هم منعکس میکند، به عنوان مثال نشان میدهد که برای گابریل اوکِ چوپان، مواجهه با تباهی و تحقیر چقدر آسان است و فانی رابین چه ساده در رنج کار خانگیاش میمیرد. این کتاب طرحی را برای مجموعه داستانهای هاردی «حکایتهای وسکس» (۱۸۸۸) ارائه کرد که در آن به تصویرسازی حومهي شهر به شیوهای دقیق و واقعگرایانه ادامه داد. هاردی همچنین تغییرات عمدهای را ثبت کرد که در حومهی شهر در حال وقوع بود. رشد راهآهن به کارگران مزرعه فرصت داد تا در جستوجوی کار به مناطق دورتر بروند، اما لغو قانون تعرفهی واردات ذرت باعث رکود کشاورزی بریتانیا شد. بیکاری افزایش یافت، چراکه معیشت کشاورزان به دلیل واردات ارزان مختل شد و اتکای فزایندهای به ماشینآلات به وجود آمد؛ اموری که در «تِس» هم بازتاب دارد و افول قهرمان با حرکت او از یک مزرعهی کوچک دلپذیر به زمین کشاورزی ترسناکی که در آن کارگران مجبور به انجام کارهای یدیِ سخت هستند و یک دستگاه خرمنکوب هیولایی دارد، نشان داده میشود. موطن روستاییِ هاردی پسزمینهای غنی برای مجموعه داستانهای هیجانانگیز او فراهم کرد که شامل اغواگری، فرار، ازدواجهای شکست خورده و فرزندان ناخواسته بود، با آدمهایی که مدام بدبینتر میشوند و اغلب حسی از جبرگرایی دارند. در دو رمان آخر او («تِس دوربرویل» و «جود گمنام») تقریباً به نظر میرسد که شخصیتهای اصلی به دلیل تلاش برای ارتقای طبقه و بهبود زندگی خود مجازات میشوند.
هاردی بعد از «جود گمنام» از نوشتن دست کشید. منتقدان به دلیل انتقاد آشکار هاردی از مذهب رسمی و قوانین مدنی به شدت به او حمله کردند و یکی از آنها او را «جود بدنام» نامید. هاردی بقیهی دوران حرفهای خود را به سرودن شعر اختصاص داد. بسیاری از اشعار او دربارهی سن و گذر زمان بود، اما اشعار جنگی و ابیاتی دربارهی اما (با وجود ازدواج مجدد تامس دو سال پس از مرگ همسرش) هم وجود دارد. پس از مرگ هاردی، جایگاهی در قطعهی شاعران کلیسای وستمینستر به او اختصاص یافت، در حالی که قلبش در زادگاهش، دورست، به خاک سپرده شد.
دیدگاه خود را بنویسید